انعکاس تصویر بهشت روی دیوارهای باغی در تهران
به گزارش وبلاگ سفر، کاشی سازان تهران قاجاری، به میزان باغبانان درباری در گلستان کردن کاخ گلستان سهم داشته اند. باغچه گلستان که پر است از بوی ریاحین و رنگارنگی گل های کاشی، صد و پنجاه و اندی سال محل سکونت و مقر حکومت شاهان قجری بوده است.
اگر چه سلاطین قاجاری کاشی را به خاطر رنگ و لعاب و برق چشمگیرش به عنوان پوشش دیوار کاخ هایشان انتخاب نموده بودند، اما معماران این سرزمین کاشی را از سر آگاهی و البته احتیاج ابداع کردند. قطعات کاشی که با لعاب تک رنگ به بناهای ایرانی راه یافتند، در دوره قاجار چنان از نقش و نگار پر شدند که جای تابلوهای نقاشی را بر دیوار کاخ ها گرفتند. نقاشان قاجاری فریفته نقش پردازی های فرنگی شده بودند و کاشی سازان محو رنگ ها و نقش های نقاشان همدوره شان.
رنگ های زرد و سبز چمنی و صورتی که از دوره زندیه به کاشی های ایرانی نفوذ نموده بودند، کاشی ها را تسخیر کردند و تکه های براق کاشی پر شدند از گل فرنگ ها و منظره ها غریبی که پیش از این تنها در خاطرات فرنگ رفته ها حضور داشتند. انتخاب تهران به عنوان دارالخلافه و آغاز پروژه های بزرگ ساختمانی، کاشی سازان ممتاز ایران و کاشی های رنگارنگشان را به مرکز کشاند. قطعات کاشی در راسته کاشی سازان، بیرون دروازه شهر و در مجاورت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) ساخته و پرداخته می شدند و از دروازه ها می گذشتند تا دارالخلافه را رنگارنگ تر نمایند.
حالا پس از گذشت سالیان سال، در همسایگی بازار پرسروصدای تهران و میان سکوت باغچه گلستان، صدها چشم به بازدیدنماینده ها خیره مانده است؛ چشمان سربازانی که به لطف لعاب معجزه آسای کاشی سازان جوان مانده اند؛ صیادانی که فارغ از ماجراهای دور و برشان در تعقیب شکارشان هستند و مرغانی که در میان شاخ و برگ های پیچان بازیگوشی می نمایند.
اینها همه بر در و دیوار مجموعه ای نشسته اند که به دست صفویان پایه گذاری شده و به همت قجرها سر و سامان گرفته و آنچه امروز مانده اغلب یادگاری های ناصرالدین شاه است و فتحعلی شاه. در مجاورت میدان ارگ تهران به تماشای گلستان کاشی های قاجاری می رویم.
نقاشی میوه ها
به نظر می رسد نقاش میوه های خوش رنگ لعاب، از سر بی حوصلگی میوه ها را داخل قاب چیده. نقاشی بسیاری از کاشی های قاجاری کار جوانان و نوجوانانی بود که به کار، به دید فراوری صنعتی نگاه می کردند و در اجرای نقوش وسواس چندانی نداشتند. چیدن میوه های رنگارنگ در میان شاخه گل هایی که از عهد زندیه به بعد در سنت تصویری ایران مرسوم شد، حکایت از سلیقه لجام گسیخته هنرمندان و البته، بانیان آثار هنری دارد.
کاشی فرش
حیف است حاصل این همه ذوق استادکاشی ساز را با قالی پوشاند. کاشی ساز خوش سلیقه، صاحب تالار را بی احتیاج از فرش نموده است. استفاده از کاشی به عنوان کف پوش را نمی توان به نام هنرمندان قاجاری ثبت کرد اما تا پیش از این، کاشی سازی چنین فکربکری ننموده بود.
رستم قاجاری
داستان، همان داستان کارزار رستم است و دیو سفید اما این چشمان خمار و صورت دلبرانه کجا و رستم دستان، پهلوان داستان های حکیم توس کجا. انگار که سر یکی از ده ها شاهزاده قجری دوربُر شده و به جای سر قهرمان مجلس رزم چسبانده شده است. کاشی ساز اجیر شده به دلـخواه سفـارش دهنـده داستـان شاهـنـامه را قـاجـاریزه نموده است.
داستان یک نبرد قدیمی
گرفت و گیرهای حیوانات درنده و غیردرنده همچنان ادامه دارد و سنت تصویری هخامنشیان همچنان میان کاشی کاران قاجاری پرطرفدار. دیگر نباید به هوای تصاویر تخت جمشید در چنین تقلیدهایی در پی رمزگشایی بود. تقلید صِرف، کم کم تصاویر را خالی از رمز نموده و شیر و اژدهای درگیر باهم، تنها قاب خالی مانده از اسلیمی و گل و برگ را پر نموده اند.
سودای طبیعت گرایی
قاب بندی یکی از عادت های هنرمندان قاجاری بود. در کاخ گلستان، کاشی سازان هرچیزی را قاب نموده اند. حتی گل هایی که تا پیش از این آزاد بودند و بی هیچ قید و بندی به هر جایی سرک می کشیدند، بر روی دیوار خلوت کریم خانی و داخل قابی که هنرمند کاشی ساز برایشان تدارک دیده، به دام افتاده اند. از عهد زندیه به بعد گل های زنبق، سرخ و صد تومانی جای گل های شاه عباسی را روی شاخ و برگ های پیچان و مواج گرفتند. طبیعت گرایی از همان اواخر عهدصفوی به جان هنرهای تصویری ایران افتاده بود.
رسم شاهانه
شاهان قجری که در صحنه کارزار قافیه را به رقبا باخته بودند، در شکار در پی اثبات شایستگی هایش بودند. شکار، رسم شاهانه ای بود که سلاطین قاجاری در اجرای آن سنگ تمام گذاشتند. هر چند شکار و شکارگاه موضوع سنتی تصویرسازی های ایرانی هم هست اما نقاشان کاشی قاجاری برای اولین بار، پای چنین موضوعی را به کاشی باز کردند. هرکدام از کاشی های این مجلس می تواند مستقل از این ترکیب بندی در جایی دیگری استفاده گردد اما تمامی آنها در کنار هم جمع شده اند تا مجلس شکار ناصرالدین شاه هر چه باشکوه تر به نظر برسد.
نقش عشق
شخصیت های داخل قاب دایره ای، قهرمانان داستان زلیخا و یوسف(ع) پیامبرند. نقاشان کاشی های کاخ گلستان، در تکنیک و موضوعات مورداستفاده شان، زیر بار هیچ محدودیتی نرفته اند و در چنین مجلسی به تقلید از راه و رسم تصویرگران نسخه های چاپی سنگی، مشغول شدند. گاهی حتی قطعه عکسی از آلبوم های سلطنتی بیرون می آمد و می شد سرمشق نقاش کاشی. سبک کار هم بیشتر به نقاشی های فرنگی نزدیک بود و فاصله بسیار داشت با سنت هایی که استادان کاشی کار ایرانی به آن پایبند بودند.
سربازان طرب
سربازان کاشی های کاخ، مانند نمونه های جاندارشان کمتر در مجالس نبرد شرکت دارند. هر چند صف سربازان موزیک چی به ردیف سربازان جاویدان نقوش سنگی تخت جمشید می ماند اما در چهره هیچ کدام از این سربازان اثری از غرور و صلابت سربازان جاویدان نیست. شاید کاشی ساز کاخ هم به کنایه اسباب رزم را از دست سربازان قاجاری درآورده و به آنها ادوات موسیقی داده تا با قیل و قال آنها سرگرم باشند.
قهرمان درفش
نقش درفش قاجاری، در میان انبوه طوماری هایی که مدام در حال تکثیرند، جایی برای خودش دست و پا نموده است. شیر مسلح به شمشیر و خورشیدِ سوار بر پشتش، سالیان سال نماد شیعی مذهبان بود و بر سردر ابنیه شیعی خودنمایی می کرد. قاجاریان که در مقابل ترکان سنی مذهب عثمانی داعیه امپراتوری شیعه مذهب را داشتند مصرانه نقش درفششان را تکرار نموده اند.
تحفه کرمانی درفش
کاشی ساز قجری در پرکردن طاق نماهای کاخ از روش نساجان کرمانی استفاده نموده و بته جقه های توپُر را بر تن کاشی نشانده است. نقش پردازان کاشی های قجری اصرار داشتند که همه جا را با کاشی های رنگارنگشان بپوشانند و آجر تنها قابی برای قطعات رنگین کاشی بود. نقش ها پر رنگ و لعابند و رنگ ها گرم و زمینی.
معجزه لعاب
لعاب معجزه آسا دوطرف درگیر را از زوال و تباهی گذر ایام حفظ نموده است. طرز تهیه لعابی که سر تا پای کاشی های قاجاری را می پوشاند جزء اسرار حرفه کاشی سازی بود و استادکار، تمام سعی خود را می کرد تا اسرار کارش فاش نگردد. لعاب به وسیله استاد کاشی پز ساخته و به شاگردان سپرده می شد تا تن کاشی را با آن ضد خش نمایند.
منبع: همشهری آنلاین