محمدعلی کشاورز و ماندگارترین نقش های او در سینما و تلویزیون
به گزارش وبلاگ سفر، از لحظه درگذشت محمدعلی کشاورز، هنرمند عظیم سینما و تئاتر و تلویزیون ایران تا حالا در گوشه و کنار فضای مجازی زیاد به تصاویری از حضور او برمی خوریم. عمده این تصاویر به سکانس خرد و خاکشیر کردن سینی غذا و خرد شدن هندوانه روی سرش در سریال هزاردستان، خشمش در سریال پدرسالار و جمله های پرطمطراقش در فیلم کمال الملک برمی شود. انتخاب بهترین فیلم ها و سریال های محمدعلی کشاورز کار ساده ای نیست.
کشاورز در نزدیک به 50 فیلم سینمایی و ده ها اثر تلویزیونی حضور ماندگار داشته است و تازه کمتر کسی فعالیت هایش در تئاترها و تله تئاترها را به خاطر دارد. او به همراه چهار یار دیگرش، علی نصیریان، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی و جمشید مشایخی شمایل بازیگری در سینمای ایران شده بودند.
پربیراه نیست اگر بگوییم این پنج نفر در تاریخ سینمای ایران همان نقشی را داشتند که مثلا مارلون براندو به عنوان محصول کلاس های استلا آدلر و بازیگر متد استانیسلاوسکی در سینمای جهان داشت. تعدادی از بهترین فیلم ها و سریال های محمدعلی کشاورز را مرور می کنیم. نقش هایی که وقتی به کشاورز فکر می کنیم بیش از همه در ذهن مان پررنگ است یا به دلایلی در سینما و تلویزیون ایران اهمیت پیدا کردند.
بهترین فیلم های محمدعلی کشاورز
زیر درختان زیتون
کارگردان: عباس کیارستمی
نقش: کارگردان
محصول 1372
می گویند آکیرا کوروساوا، کارگردان عظیم ژاپنی از بازی کشاورز در نقش کارگردان در فیلم کیارستمی تمجید نموده بود. این را خود کشاورز در یکی از گفت وگوهایش به نقل از کیارستمی گفت. گویا کوروساوا گفته بود که کشاورز خیلی خوب ریتم بازی کاراکتر کارگردان را درک نموده.
تازه کوروساوا احتمالا نمی دانست که محمدعلی کشاورز بیشتر به بازی در نقش های پردیالوگ با ضرباهنگ های تند در سینما و تلویزیون عادت دارد. هنر کشاورز درک فضای فیلم کیارستمی و نقشی بود که در این فیلم باید بازی می کرد.
زیر درختان زیتون سومین فیلم از سه گانه مشهور به کوکر کیارستمی است که دو قسمت قبلی اش خانه دوست کجاست؟ و زندگی و دیگر هیچ بودند.
داستان یک گروه فیلمسازی که برای ساختن فیلم به روستای کوکر می فرایند. در این روستا پسری به نام حسین زندگی می نماید که قبل از زلزله خانه خراب کن (که اشاره به زلزله رودبار داشته است) به خواستگاری دختری به نام طاهره رفته بود اما خانواده دختر به خاطر مسائل مادی حسین به او جواب منفی داده بودند. گروه فیلمسازی با حسین کار می نمایند و اتفاقا طاهره را برای بازی در نقش زن حسین انتخاب می نمایند. کارگردان از راز دل حسین باخبر می شود و با او درباره عشقش صحبت می نماید.
دلشدگان
کارگردان: علی حاتمی
نقش: وزیر دربار قاجار
محصول 1370
به نظر می رسد علی حاتمی در وجود محمدعلی کشاورز جوهری کشف نموده بود که هم او را در قامت شعبون استخونی می دید و هم وزیر دربار قاجار. حاتمی پیش تر در فیلم کمال الملک در نقشی مفصل تر از کشاورز به عنوان وزیر بهره برده بود. بازی محمدعلی کشاورز در دلشدگان مشابه بازی اش در کمال الملک است.
این جا او واسطه میان احمدشاه با موزیسین هایی است که باید به فرنگ بفرایند تا موسیقی ضبط نمایند. آقاحسین دلنواز ماموریت پیدا می نماید که گروهی موسیقیدان از نوازنده تار و تنبک تا خواننده را جمع کند و به این سفر شوم ببرد تا ردیف های موسیقی ایرانی در گزند زمان حفظ شوند. پایشان که به پاریس می رسد شاهزاده خانم نابینای عثمانی از صدای طاهر خواننده گروه عاشق او می شود. طاهر که هوای سرد فرنگ به او نمی سازد ذات الریه می گیرد. دربار قاجار زیر قول و قرارش با موزیسین ها می زند و دست آخر صفحه های موسیقی روی آب شناور می شوند.
این یکی از قدرنادیده ترین فیلم های سینمای ایران است که گروه بازیگران قدرتمند و بی عیب و نقصی دارد و محمدعلی کشاورز هم یکی از آن هاست.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
کارگردان: محسن مخملباف
نقش: وزیر
محصول 1370
ناصرالدین شاه آکتور سینما نامه عاشقانه مخملباف به سینماست که کاراکترهایش برگرفته از بهترین فیلم های سینمای ایران تا آن تاریخ هستند از جمله محمدعلی کشاورز در نقش وزیر.
ماجرا این است که میرزا ابراهیم عکاس باشی در سفر فرهنگ عاشق دستگاه سینماتوگراف می شود. مظفرالدین شاه پیر است و توان تصمیم گیری ندارد. مظفرالدین شاه به فراشباشی می گوید میرزا ابراهیم را پیش پسرش ببرد که جوان متجددی است و می شود امید داشت با تایید او سینماتوگراف به کارش ادامه بدهد اما به اشتباه میرزا ابراهیم نزد ناصرالدین شاه می رود که از مخالفان سینماتوگراف است و خودش فیلم ها را سانسور می نماید. موقع سانسور یکی از این فیلم ها ناصرالدین شاه عاشق یکی از بازیگران فیلم می شود و حکومت را رها می نماید و داخل سینما می رود.
فیلم البته بیشتر از هر کسی مدیون عزت الله انتظامی است اما محمدعلی کشاورز در نقش کوتاه فرعی اش مثل همواره خوب است و یکی از فیلم های مهم سینما در کارنامه کشاورز به شمار می رود.
مادر
کارگردان: علی حاتمی
نقش: محمد ابراهیم
محصول 1368
هر کسی از کشاورز یاد می نماید یاد نقش محمد ابراهیم فیلم مادر می افتد. پسر عظیمتر خانواده که از کودکی مجبور بوده برود پیش پدرش در بازار کار کند و به جای همه خواهر و برادرها سختی کشیده و این شده که به جای درس خواندن رفته سراغ پول درآوردن.
محمد ابراهیم مثل جلال الدین قشنگ حرف نمی زند. مثل بقیه خواهر و برادرهایش روحیه لطیف و حساس و عاطفی ندارد و حتی گاهی غلامرضا پسر کوچکتر خانواده را که دچار اختلال ذهنی است کتک می زند. بویی از رحم و شفقت نبرده و مرگ قریب الوقوع ترنجبین بانو مادرش را هم به سخره می گیرد. او یکی از محورهای مهم فیلم مادر است.
داستان مادری که می داند چند روز دیگر مرگش می رسد. درنتیجه از فرزندانش می خواهد او را به خانه قدیمی اش بیاورند و همه دور هم جمع شوند تا تدارک مجلس عزا را ببینند. آخر کار مادر از جهان می رود در حالی که بعد از دردسرهای زیاد بچه هایش با هم به صلح رسیده اند.
کشاورز در به تصویر کشیدن مردی با عقده های کودکی و عواطف سرکوب شده درخشان عمل می نماید و لحظه بیرون ریختن احساساتش بیشتر از همه کاراکترها اشکتان را درمی آورد.
جعفرخان از فرنگ برگشته
کارگردان: علی حاتمی
نقش: خان دایی
محصول 1366
این فیلم اقتباسی از نمایشنامه ای به همین نام است که اواخر دوره قاجار نوشته شده اما در فیلم علی حاتمی اواخر دوره پهلوی به تصویر کشیده شده است. در نمایشنامه جعفرخان کاراکتری مثبت و مبادی آداب است که از خارج آمده و خانواده اش در ایران آدم هایی عقب مانده اند اما علی حاتمی که هوادار فرهنگ و سنت های ایرانی بود نمایشنامه را تغییر داد و جعفرخان تبدیل به فردی غرب زده شد که خانواده سنتی مهربانش را آزار می دهد.
جعفر یا به قول خودش جفری با بازی حسین سرشار پسر عزیزدردانه حاجی با بازی عزت الله انتظامی است. محمدعلی کشاورز هم نقش خان دایی خوش طینت خانواده را بازی می نماید. از آن نقش فرعی های دوست داشتنی است وگرنه تصویر در تسخیر اولین هنرنمایی حسین سرشار روی پرده سینماست.
کمال الملک
کارگردان: علی حاتمی
نقش: اتابک صدراعظم
محصول 1362
به قول رضاخان کمال الملک سر چهار تا شاه قاجار را خورده بود: ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه و در کنار دو شاه اول که سال های مهم زندگی کمال الملک را رقم زدند یک وزیر چاپلوس خوش صحبت حضور داشت که اتابک اعظم بود. محمدعلی کشاورز در نقش اتابک اعظم دیالوگ های وزین و شاعرانه حاتمی را به زیباترین شکل ممکن ادا می نماید.
فیلم روایت زندگی کمال الملک نقاش مشهور ایرانی دوره قاجار است که به دربار ناصرالدین شاه راه پیدا می نماید. شاه قاجار از هنر کمال الملک مشعوف می شود اما در دربار بی بند و بارش به نقاش تهمت دزدی می زنند و خلاصه هر روز شاه یک سازی می زند. وزیر هم کنار اوست تا در حقیقت توطئه های شازده ها علیه موقعیت خودش را با دفاع از کمال الملک خنثی کند.
از پنج بازیگر عظیم سینمای ایران چهار نفرشان در این فیلم بازی نموده اند. عزت الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک وزیر و داوود رشیدی در نقش رضاخان.
شطرنج باد
کارگردان: محمدرضا اصلانی
نقش: ناپدری
محصول 1355
قرن بیستم تازه آغاز شده است که خانم عظیم که مالک همه ثروت یک خانواده عظیم بوده از جهان می رود. ارثیه خانم عظیم به دخترش رسیده که ناتوان است. بین ناپدری و برادرزاده هایش و خدمتکار خانه جنگی درمی گیرد. اول همه شان می خواهند متعهد بشوند که دختر خانم عظیم را نابود نمایند و بعد سر یکدیگر را زیر آب نمایند اما ارثیه به هیچ کدام وفادار نمی ماند. دخترک با وزنه ای به سر اتابک یعنی ناپدری با بازی کشاورز می زند و او را در سرداب پنهان می نماید. بعدتر مشخص می شود اتابک زنده است و با خدمتکار خانه رابطه دارد.
تهیه نماینده فیلم شطرنج باد بهمن فرمان آراست و محمدعلی کشاورز یکی از نقش های منفی خوبش را در این فیلم به نمایش گذاشته است. شهره آغداشلو برای اولین بار در این فیلم جلوی دوربین سینما می رود.
رگبار
کارگردان: بهرام بیضایی
نقش: ناظم مدرسه
محصول 1351
معلم مدرسه ای با بازی پرویز فنی زاده به مدرسه ای در جنوب شهر می آید که دانش آموزان قلدری دارد و مسئولان مدرسه از والدین بچه ها حساب می برند. همان اول کار معلم یکی از بچه ها را از کلاس بیرون می نماید. فردا که خواهر پسرک به دادخواهی می آید آقا معلم عاشق او می شود. بچه ها برای معلم دست می گیرند و او را آزار می دهند و قصاب محل هم که خواستگار زن بوده می خواهد از معلم انتقام بگیرد.
این وسط محمدعلی کشاورز نقش ناظم مدرسه را دارد که اول می خواهد خودش را در دل معلم تازه وارد جا کند. اما ناظم مردی مزدور است که به نظر می رسد حتی گزارش معلم ها را به مدیر و بالادستی ها می دهد. کشاورز در ایفای نقش ناظمی که اول کار دلنشین است و بعد می رود جزو دشمنان معلم تعادل خوبی را در بازی اش حفظ نموده است.
صادق نموده
کارگردان: ناصر تقوایی
نقش: رئیس پاسگاه
محصول 1351
به همسر صاحب یک قهوه خانه تجاوز می شود و او را به قتل می رسانند. صاحب قهوه خانه فقط می داند که این کار یک راننده است در نتیجه راه می افتد و برای انتقام راننده ها را می کشد. پدر زن او گروهبان ژاندارمری است که انتظامی نقشش را بازی می نماید و رئیس پاسگاه هم محمدعلی کشاورز است. رئیس پاسگاه به گروهبان دستور می دهد که پفراینده قتل راننده ها را آنالیز کند و درواقع مرد باید دامادش را به دام بیاندازد. نقش مهمی برای کشاورز نیست اما به جهت همکاری او با تقوایی اهمیت دارد.
آقای هالو
کارگردان: داریوش مهرجویی
نقش: محمدی پور صاحب بنگاه معاملات املاک
محصول 1349
آقای هالو مرد ساده دلی با بازی علی نصیریان است که از شهرستان به تهران می آید تا زن بگیرد. در شهرستان خودشان آقای هالو مردی باسواد و مورد احترام است. در گاراژ تهران اولین بلا سرش می آید و چمدانش را می دزدند.
از آن طرف محمدی پور با بازی کشاورز دوست آقای هالو بوده که مدتی است در تهران سکونت دارد و راه و رسم دغلکاری را خوب یاد گرفته و می خواهد یک زمین بایر را به اصطلاح به آقای هالو بیاندازد و پول های او را از چنگش بیرون بیاورد. این وسط آقای هالو عاشق زنی می شود و می خواهد از او خواستگاری کند اما متوجه می شود که زن خوشنام نیست. وقتی به صاحب قهوه خانه ای که زن در آن کار می نماید می گوید که می خواهد آب توبه سر زن بریزد او را کتک می زنند و آقای هالو دست از پا درازتر به شهر خودش برمی شود.
محمدعلی کشاورز در نقش معاملات ملکی زبان باز در این فیلم درخشان است.
خشت و آینه
کارگردان: ابراهیم گلستان
نقش: دکتر
محصول 1343
شاید کشاورز در این فیلم بازی مهمی ننموده باشد اما خشت و آینه یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است. هجویه ابراهیم گلستان بر شرایط اجتماعی ایران و فیلمی که آغازگر سینمای موج نوی ایران محسوب می شود.
فیلم داستان مردی به نام هاشم است که راننده تاکسی است. شبی یک زن بچه شیرخواره اش را در ماشین او جا می گذارد. هاشم دنبال زن می شود اما پیداش نمی نماید. از دوستانش در کافه نظر می خواهد و دست آخر بچه را به کلانتری می برد اما به او می گویند که فردا به دادگستری برود. دوست هاشم، تاجی که در کافه کار می نماید شب به خانه هاشم می رود و از بچه مراقبت می نماید. او که به بچه علاقه مند شده از هاشم می خواهد که سه نفری با هم زندگی نمایند.
هاشم فردا به دادگستری می رود که حضانت بچه را بگیرد اما مردی با او از مسئولیت های بچه داشتن حرف می زند و هاشم را منصرف می نماید تا بچه را به پرورشگاه بسپارد.
شب قوزی
کارگردان: فرخ غفاری
نقش: مسئول آرایشگاه
محصول 1343
کشاورز اولین بار سال 1343 با بازی در فیلم شب قوزی فرخ غفاری بازیگری سینما را تجربه کرد. فرخ غفاری جزو بنیانگذاران سینمای مدرن ایران بود. درنتیجه دلیل آوردن فیلم شب قوزی در کارنامه محمدعلی کشاورز نه بازی او که کیفیت و اهمیت فیلم غفاری است.
ماجرای یک گروه شادمانی که قوزی شان موقع غذا خوردن خفه می شود و می میرد. اعضای گروه از ترس جسد قوزی را به خانه ای می برند و دردسرهای زیادی به وجود می آید. کشاورز یکی از آدم هایی است که در خلال این اتفاقات با اعضای گروه روبه رو می شود. دست آخر هم پلیس متوجه جریان شده و اعضای گروه شادمانی را دستگیر می نماید.
بهترین سریال های محمدعلی کشاورز
پدرسالار
کارگردان: اکبر خواجوی
نقش: اسدالله (پدر خانواده)
محصول 1372
آن هایی که دهه هفتاد را به خاطر دارند خوب تاثیر سریال پدرسالار روی جامعه در یادشان مانده است. معروف بود که شب هایی که پدرسالار دارد خیابان ها زود خلوت می شوند چون همه به خانه هایشان می فرایند که سریال پدرسالار ببینند.
هنر بازیگری کشاورز در این سریال فوق العاده است. او کاری می نماید یک شخصیت عبوس و خودخواه و مردسالار به شدت دوست داشتنی و ترحم برانگیز جلوه کند.
سریال ماجرای خانواده اسدالله بود. اسدالله عظیم محل بود و با تفکر سنتی اش دوست داشت که همه پسرهایش وقتی ازدواج کردند همسرهایشان را به خانه پدری بیاورند. پسر کوچکتر با دخترعمویش آذر نامزد است که از قضا عمو اسدالله خیلی دوستش دارد. اما آذر دختر مدرنی است که سر کار می رود و نمی خواهد در خانه پدر شوهرش زندگی کند. اسدالله که نمی تواند چنین چیزی را قبول کند با بچه هایش لج می نماید و قضیه تبدیل به یک مساله بحرانی و جریان مرگ و زندگی می شود.
هزاردستان
کارگردان: علی حاتمی
نقش: شعبون استخونی (بی مخ)
محصول 1358-1366
یکی از بهترین سریال های تاریخ ایران به لحاظ روایت و به لحاظ بصری که نقش هایش از اصلی و فرعی می تواند کلاس بازیگری باشد. محمدعلی کشاورز در این سریال که اقتباس تاریخی سستی از روی شازده فرمانفرما بود نقش شعبون بی مخ را بازی می نماید. همان شعبان جعفری که به دلیل جمع کردن لمپن ها در روز کودتای 29 مرداد و شعار دادن علیه مصدق نامش در تاریخ ایران ماندگار شده است.
شهرک سینمایی غزالی یا بهتر است بگوییم شهرک سینمایی علی حاتمی میراث سریال هزاردستان است چون برای فیلمبرداری این سریال ساخته شد. گروه بازیگران فیلم از محمدعلی کشاورز تا عزت الله انتظامی و جمشید مشایخی و داوود رشیدی و علی نصیریان درخشان هستند. تنها سریالی که هر پنج چهره ماندگار بازیگری ایران در آن کنار هم ظاهر شده اند.
شخصیت اصلی سریال رضا خوشنویس است. مردی که قبلا به رضا تفنگچی معروف بوده و اعضای کمیته مجازات او را جذب خودشان می نمایند و مردی به نام مفتش شش انگشتی در جست وجوی اوست.
محمدعلی کشاورز در تصویر کاراکتر منفور شعبون بی مخ کار سختی داشته و با صرف انرژی فیزیکی زیاد توانسته این نقش را به یادماندنی از کار دربیاورد.
سلطان و شبان
کارگردان: داریوش فرهنگ
نقش: خوابگزار اعظم
محصول 1362
اوایل دهه شصت خبری از محصولات نمایشی سرگرم نماینده نبود و سریال کمدی افسانه سلطان و شبان یکی از مفرح ترین تولیدات تلویزیون محسوب می شد که بارها تکرار شد. داستانش شبیه شاهزاده و گدای مارک تواین بود.
یک سلطان احمق و خوشگذران و ظالم روزی موقع شکار با پیرمردی روبه رو می شود که پیشگویی می نماید در تاریخی مورد اصابت تیر قرار خواهد گرفت. خوابگزار اعظم با بازی کشاورز متوجه می شود که پیرمرد راست می گوید و تصمیم می گیرد چاره ای بیاندیشد. او و سلطان تصمیم می گیرند برای مدتی شخص دیگری را جایگزین سلطان نمایند تا خطر بگذرد. چوپان ساده دلی را پیدا می نمایند که شباهت خارق العاده ای به سلطان دارد و جای او و سلطان را با هم عوض می نمایند.
اما کاتب دربار ماجرا را می فهمد و با یاری چوپان زندانیان را رها می نماید و اطرافیان ستمگر سلطان را به بند می کشند. خوابگزار اعظم هم جانش را از دست می دهد.
نقش شیرین و بانمک کشاورز جزو نکات مفرح سریال بود.
سربداران
کارگردان: محمدعلی نجفی
نقش: خواجه قشیری
محصول 1360-1362
سریال سربداران از آن محصولاتی است که امروزه به آن ها فاخر می گویند. سریالی تاریخی که اقتباسی از قیام سربداران خراسان به سرکردگی شیخ حسن جوری علیه حمله مغول به ایران بود.
خواجه قشیری که کشاورز نقشش را بازی می کرد از عظیمان نیشابور بود. او سعی داشت از به دار آویخته شدن شیخ خلیفه مازندرانی توسط طغای تیمورخان جلوگیری کند اما پیروز نبود. خواجه قشیری از طرف محمد هندو ارتشی به باشتین می فرستد و آن جا را فتح می نمایند و طغای تیمورخان فرار می نماید.
قاضی شارع که قاضی القضات باشتین بوده نزد او می آید اما از یاری او ناامید می شود و در پایان سر خواجه قشیری به دستور قاضی شارع بریده می شود.
کشاورز با سریال سربداران نشان داد که چه گزینه خوبی برای بازی در نقش های تاریخی است.
دایی جان ناپلئون
کارگردان: ناصر تقوایی
نقش: دایی جان سرهنگ
محصول 1355
سریالی که اقتباس از یکی از رمان های درجه یک ایرانی به نام دایی جان ناپلئون نوشته ایرج پزشکزاد است. اقتباس تقوایی کنار هزاردستان حاتمی جزو بهترین سریال های تاریخ تلویزیون ایران و البته یکی از بهترین محصولات نمایشی تاریخ ایران است.
داستان پیرمردی که عظیم خانواده است و در ارتش رتبه خاصی نداشته اما عادت دارد از دلاوری هایش در جنگ کازرون و ممسنی سخن بگوید و به دلیل ارادت زیادش به ناپلئون به او دایی جان ناپلئون می گویند. راوی پسرکی به نام سعید است که یک روز گرم مرداد ساعت سه و ربع کم عاشق لیلی دختر دایی جان ناپلئون می شود. مشکل عظیم این جاست که دایی جان از پدر سعید یعنی آقاجان متنفر است و او را آدم بی اصل و نسبی می داند.
از آن طرف همه فکر می نمایند لیلی باید با پوری پسر دایی جان سرهنگ که پسرعمویش است ازدواج کند. داستان یک خانواده اشرافی رو به زوال که با بازی های درخشان همه گروه بازیگران به خصوص غلامحسین نقشینه، پرویز فنی زاده و نصرت کریمی تبدیل به یک تراژدی-کمدی با لایه های مختلف می شود.
محمدعلی کشاورز یکی از بازیگران خوب این سریال شاهکار است و نقش دایی جان سرهنگ را دارد. دایی جان سرهنگ مرد ترسویی است که در حقیقت سرهنگ هم نیست و با درجه سرگردی بازنشسته شده اما دایی جان ناپلئون در یک مهمانی او را داداش سرهنگ خطاب می نماید و این نام رویش می ماند.
11 فیلم برتر عزت الله انتظامی و دیالوگ های ماندگار او
منبع: دیجیکالا مگ