ماجرای دخالت مرگ بار مرد جوان در اختلافات یک زوج
به گزارش وبلاگ سفر، مردی که به خاطر بدرفتاری های شوهر یک زن، او را به قتل رسانده و جسدش را دفن نموده بود، به اتهام قتل به قصاص و زن مقتول نیز به اتهام همدستی به حبس محکوم شد.

به گزارش شرق، این زن و مرد زمانی بازداشت شدند که صاحب یک ویلا در بومهن به مأموران گزارش داد از داخل خانه اش اسکلت پیدا نموده است. با ردیابی مأموران تعیین شد قبل از فروش این خانه مردی که در آن ساکن بود، گم شده و هرگز پیدا نشده است. در نهایت تعیین شد اسکلت پیدا شده متعلق به همان مرد است. به این ترتیب زن مقتول و مردی که با او ازدواج نموده بود، بازداشت شدند.
با اعتراف این دو نفر و فاش شدن ماجرای قتل کیفرخواست علیه آن ها صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان تهران در صندلی نهاده شد و در شرح کیفرخواست گفت: متهمان که مهرداد و شیما نام دارند، 29 دی سال 92 شوهر شیما را که ابراهیم نام داشت، به قتل رساندند و جسدش را در باغچه خانه دفن کردند. هفت سال بعد، زمانی که صاحبخانه قصد احداث استخر داشت و باغچه را کند، استخوان ها را پیدا کرد و مأموران را در جریان قرار داد. در ادامه تحقیقات، مأموران به ساکنان سابق خانه مشکوک شدند؛ زیرا گفته شده بود پدر خانواده به صورت ناگهانی گم شده است.
وقتی مأموران از شیما بازپرسی کردند، راز قتل برملا شد. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده و سایر شواهد، به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی را دارم. ضمن اینکه معاون اول قوه قضائیه از طرف طفل صغیر مقتول درخواست قصاص نموده است. از نظر دادسرا مهرداد متهم به مباشرت در قتل و دفن جسد و معاونت در جعل اسناد طلاق و شیما متهم به معاونت در قتل و دفن جسد و مباشرت در جعل اسناد طلاق است.
سپس دیگر فرزند مقتول که بزرگسال است، در صندلی نهاده شد و درخواست قصاص قاتل را بیان کرد. سپس مهرداد به عنوان متهم ردیف اول در صندلی ایستاد. او گفت: چندسالی می شد که با ابراهیم دوست بودم. دوستی ما به وسیله خواهرم بود. چون خواهرم با شیما دوست بود، یک روز به من گفت شوهر شیما کمی پول لازم دارد، من هم پول را قرض دادم و سفته گرفتم، اما مدتی بعد، چون دوستی ما عمیق شد، سفته ها را پاره کردم.
من به خانه ابراهیم مدام رفت و آمد داشتم تا اینکه شب حادثه خواهرم با من تماس گرفت و گفت ابراهیم و شیما دعوا نموده اند و شیما یاری لازم دارد. من هم قبول کردم به یاری بروم. وقتی وارد خانه شدم، با ابراهیم صحبت کردم و به او گفتم با همسرت تندی نکن و مسائل تان را مسالمت آمیز حل کنید، اما ابراهیم خیلی عصبانی بود. او با چاقو به سمت شیما حمله کرد. سعی کردم جلویش را بگیریم و او کوشش کرد مرا بزند. من هم یک چاقو برداشتم و برای اینکه از خودم دفاع کنم، ضربه ای به مقتول زدم و همان یک ضربه باعث مرگش شد.
خیلی عصبی و ناراحت بودم و به شیما گفتم مقصر تو بودی که من این کار را کردم. همان موقع شیما به من گفت اگر بازداشت شدیم، من می گویم در قتل شریک بودم تا مجازاتت کمتر گردد. متهم ادامه داد: فردای آن روز من به خانه شیما رفتم و جسد را در باغچه دفن کردیم. بعد هم شیما به پلیس اعلام نمود شوهرش به صورت ناگهانی مفقود شده و خبری از او نیست. پنج ماه بعد از حادثه در حالی که شیما و بچه هایش در شهرستان نزد پدر شیما زندگی می کردند، من به آنجا رفتم و شیما را خواستگاری کردم و با هم صیغه محرمیت خواندیم. ما رابطه نامشروع با هم نداشتیم و اعتراف های قبلی ام در این خصوص کذب است.
متهم در پاسخ به این سوال که آیا همسر و فرزند دیگری هم دارد یا خیر گفت: همسرم سال ها قبل خانه ام را از من گرفت و بعد هم من را ترک کرد. من با بچه هایم زندگی می کردم. با اینکه از هم به صورت رسمی طلاق نگرفتیم، سال هاست جدا از هم زندگی می کنیم.
در ادامه جلسه دادگاه شیما، متهم ردیف دوم، در صندلی نهاده شد. او گفت: من و ابراهیم اختلاف شدیدی با هم داشتیم. قبل از این حادثه، من درخواست طلاق داده بودم، اما ابراهیم قبول نکرد و من را طلاق نداد. روز حادثه من و ابراهیم با هم جرو بحث کردیم و ابراهیم فحش های رکیکی به من داد. من هم خیلی ناراحت شدم. گفتم من می خواستم از تو طلاق بگیرم چرا طلاقم ندادی؟ گفت آخر تو را می کشم، ولی طلاقت نمی دهم.
همین طور که داشتیم جرو بحث می کردیم، من سمت آشپزخانه رفتم تا شام بیاورم. مقابل درِ آشپزخانه سیلی محکمی به من زد و من هم با دوستم که خواهر مهرداد است، تماس گرفتم و گفتم چه اتفاقی افتاده است. او هم مهرداد را برای یاری فرستاد. مهرداد برای اینکه مرا نجات بدهد جلوی شوهرم را گرفت تا به من حمله نکند، اما ابراهیم به او حمله کرد و مهرداد هم یک ضربه بیشتر به او نزد. ما از ترس به پلیس یا اورژانس خبر ندادیم. هیچ ارتباطی هم تا آن موقع با هم نداشتیم و بعد از قتل ابراهیم بود که مهرداد به خواستگاری من آمد.
زن جوان در پاسخ به این سؤال که چرا شوهرش حاضر نبود او را طلاق بدهد، گفت: ابراهیم قبل از من دو بار ازدواج نموده بود، اما چون خیلی عصبی و پرخاشگر بود، همسرانش از او جدا شده بودند. او می گفت اگر تو را طلاق بدهم همه فکر می نمایند مشکل از من است که نمی توانم با همسرم زندگی کنم؛ به همین خاطر حاضر به جدایی نبود.
در سرانجام جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و با توجه به نحوه قتل که مهرداد مرتکب شده بود او را به قصاص و همچنین شیما را از اتهام مشارکت در قتل تبرئه کردند و به خاطر اختفای ادله جرم به حبس محکوم شد. در صورت اعتراض متهمان پرونده برای آنالیز مجدد به دیوان عالی کشور خواهد رفت.
منبع: فرارو